پارت دوازدهم. رد پا

میشه بیشتر راجب اون طلسمی که گفتید خودتون ساختید بگید؟
اسنیپ: گفتم که طلسم ممنوعه هست و هر کسی دستور ساخت این هیولای وحستناک رو نمیدونه! اما: نه منظورم دستور ساختش نبود میخواستم بگم یخورده اطلاعات راجبش بهم بدید. اسنیپ: اما میدونی چیزی که نگرانم میکنه چیه؟ اما: چی؟ اسنیپ: این هیولا ها اسم و قیافه مخصوص خودشون رو دارن یعنی کسی چیز جدیدی ساخته؟ مطمعنی توهم نزدی؟ اما: میخوای رو نقشه نشونت بدم؟ اسنیپ: اره خب ببین این که منم و اینجا دارم با سرعت میدووم اینم رد پای عجیب و بدون اسمیه که دنبالمه! اینجذ هم مپ به بن بست خوردم راهرویی که تاحالا ندیده بودم! اسنیپ: اگر اینطوره شیشه ای که از خون پر بود باید اینجا باشه
یکم گشت و پیداش کرد اسنیپ: باید ی جادوگر قدرتمند باشه!
خیلی خستع بودم و روی صندلی خوابم برد صبح روز بعد رو تختم بودم فکر کردم خواب دیدم اما به همون راهروی عجیب رفتم و کتاب ها سر جاش بود معلومه خواب ندیدم نقشه و چوبدستی رو داخل دفتر اسنیپ جا گذاشته بودم صبح اونجا رفتم و نقشه و چوبدستی رو گرفتم اسنیپ: فکر کنم واقعا یکی ی هیولای جدید ساخته! چون تحقیق کردم و ساختن اون نوع هیولا نیاز به ی ماده خاص داره که زیر یکی از اقیانوس ها هست و فقط یکی ازش هست پس امکان نداره که کسی بتونه ی هیولا مثل من بسازه خون منم لازم داره! اما: اها باشه خداحافظ
میخواستم از این فرصت استفاده کنم و به دراکو نقاشی یاد بدم

اما خوبگاه که رفتم.......
دیدگاه ها (۰)

ببینید براتون چی اوردممممم

رد پا. پارت سیزدهم

پارت یازدهم. رد پا

رد پا. پارت دهم

نام فیک:عشق مخفیPart:16ویو ات*بعد از قطع کردن تلفن مادرم بهم...

پارت سوم قصه بی نام و نشان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط